سفارش تبلیغ
صبا ویژن







چندان غیرقابل پیش‌بینی نبود که فرجام روند به ظاهر دموکراتیک همه‌پرسی استقلال اسکاتلند از انگلستان، نتیجه‌ای جز خوشایند ساکنان کاخ باکینگهام به همراه نداشته نباشد و سکان مهمترین شریان اقتصادی و ژئوپلتیک بریتانیا، کماکان از خانه شماره 10 خیابان داونینگ لندن راهبری شود!

ساده‌انگارانه می‌بود اگر تصور می‌شد که مبدع و مشوق تمامی تحرکات تجزیه‌طلبانه در سده اخیر، اینک خود به سادگی در معرض چندپارگی قرار بگیرد و فوت کوزه‌گری‌اش را برای خروج از آن بکار نبندد.

نتیجه این سناریوی از پیش طراحی شده آنجایی رنگ واقعیت به خود گرفت که آمار‌ها از رشد قابل ملاحظه مهاجرپذیری اسکاتلند طی ماه‌های اخیر حکایت داشت که تنها علت آن را می‌توان در تغییر ترکیب جمعیتی این منطقه به منظور تأثیر بر رفراندم استقلال‌طلبی جستجو نمود.

جالب آنکه اعلام نتایج این همه‌پرسی در شرایطی صورت گرفت که نه تنها خونی از دماغ هیچیک موافقان و مخالفان جدایی اسکاتلند جاری نشد که حتی فریاد اعتراضی از جانب جدایی‌طلبان، پیرامون احتمال تقلب و دستبرد دولت بریتانیا - بعنوان متصدی رفراندم و البته مخالف جدایی اسکاتلند! - در آراء نیز برنخاست و این همه درحالی است که انگلستان در طول سالیان اخیر با علم کردن پیراهن عثمان «تقلب» به جنگ فرآیند کاملاً دموکراتیک انتخاب روسای جمهور در کشورهایی چون ایران، مصر، سوریه، پاکستان، افغانستان، اوکراین، روسیه و...؛ رفته است!


صوری بودن این رأی‌گیری آنجایی هویدا شد که دیوید کامرون نخست وزیر استعماگر پیر، با اطمینان خاطر از نتایج همه‌پرسی، در ژستی دموکراسی‌خواهانه، پیش از رفراندم استقلال اسکاتلند اظهار داشت: «برگزاری همه‌پرسی تصمیمی مناسب بود زیرا نادیده گرفتن خواست اقلیتی از مردم اسکاتلند برای ابراز نظر در مورد آینده سیاسی سرزمین خود، صرفاً به معنی به تعویق انداختن یک مسأله مبرم بود.»!

اما پادشاهی روباه پیر، چه اهدافی را از برپایی این دموکراسی نمایشی دنبال می‌کند؟!

1- پادشاهی انگلستان چه بخواهد و چه نخواهد، دست‌هایی تا مرفق آلوده در تجزیه بسیاری از کشور‌ها دارد. تجزیه عثمانی و ایجاد غده سرطانی اسرائیل در خاورمیانه، جدایی افغانستان و بحرین از ایران، استقلال پاکستان و بنگلادش از هندوستان بزرگ، تقسیم سودان به دو کشور شمالی و جنوبی و...؛ موجب شده تا مردمان بسیاری از کشور‌ها با دیده تنفر و انزجار به سیاست‌گذاران و دولتمردان بریتانیایی بنگرند. از این روی، رفراندم استقلال اسکاتلند می‌توانست بازساز وجهه کریه انگلستان در میان کشورهای جهان، بالاخص مناطق تجزیه شده باشد و در عین حال خشم ملت‌‌ها نسبت به استعمارگر پیر را تا حدودی تعدیل کند.

در صحت مدعای فوق همین بس که «عبدالرحمان الراشد» مزدور رسانه‌ای انگلستان و مدیر شبکه العربیه، پس از اعلام نتایج همه‌پرسی، در یادداشتی با عنوان "حتی بریتانیا با تجزیه روبرو می‌شود"، نوشت: «آن عرب‌هایی که حامی توهمات توطئه معمول هستند اکنون باید با این واقعیت کنار بیابند. باید باور کرد همان بریتانیایی که بار‌ها به توطئه برای تقسیم جهان عرب متهم شده، با چشم‌انداز جدایی یکی از ایالت‌هایش روبه رو شد، جدایی که فقط از آن جهت رد شد که 55 درصد رای دهندگان، استقلال را رد کردند. هیچ توهم توطئه‌ای در قبال پادشاهی بریتانیا وجود ندارد.»!

2- این رفراندم به مثابه نشان دادن چراغ سبز حکام بریتانیا به مواجب‌بگیران تجزیه‌طلب خود در سایر کشور‌ها محسوب می‌شود که به بهانه الگوگیری از به رأی‌گذاری جدایی اسکاتلند و با پیاده‌سازی تئوری فشار از پایین و چانه زنی از بالا، دولت مرکزی را مجبور به برگزاری همه‌پرسی استقلال نموده و نهایتاً با استعمال شگردهای عوام‌فریبانه و مسبوق انگلیسی، قطعه‌ای از خاک کشورهای عمدتاً ضداستکباری را به شکلی غیررسمی ضمیمه امپراتوری استعمار نوین کنند.

این فرضیه زمانی رنگ واقعیت به خود می‌گیرد که بدانیم فعالیت‌های تجزیه‌طلبانه در مناطقی چون کردستان عراق و سوریه، بلوچستان پاکستان، شمال آفریقا و حتی کاتالونیای اسپانیا نیز به اوج خود رسیده است. جالب آنکه در این مورد آخر، رئیس منطقه کاتالونیا گفته است که علی‌رغم مخالفت دولت اسپانیا با برگزاری رفراندوم و غیرقانونی خواندن آن، وی حکم برگزاری همه‌پرسی در نهم نوامبر آینده (18 آبان ماه) را امضا خواهد کرد.

همان گونه که عنوان شد، به احتمال زیاد منطقه خاورمیانه نیز از تبعات این رفراندوم صوری مصون نخواهد ماند، چه آنکه نقشه تقسیم‌بندی مرزهای «خاورمیانه بزرگ» از مدت‌‌ها پیش در دستور کار کشورهای بلوک غرب بالاخص شیطان بزرگ و روباه پیر قرار گرفته است. براساس نقشه مدنظر آمریکا، انگلیس و سایر متحدانشان، تقسیم عراق به سه بخش شیعه، سنی و کُردنشین، تجزیه سوریه به همین ترتیب و چینش مجدد مرزهای کشورهایی ایران، ترکیه، پاکستان، عربستان، یمن و اردن از جمله اهداف اصلی طرح «خاورمیانه جدید» است!

در همین ارتباط، «حیربیار مری» یکی از رهبران بلوچ که از پاکستان تبعید شده و در لندن به سر می‌برد، پس از رفراندوم اسکاتلند، در مصاحبه با بخش اردو زبان رادیو بی.بی.سی، اینگونه پرده از نقشه شوم استعمار علیه کشورهای خاورمیانه بر می‌دارد: «بلوچستان اسکاتلند نیست و داوطلبانه به فدرال پاکستان نپیوسته، بلکه پاکستان آن را به زور در 27 مارس 1947 اشغال کرده است. رفراندوم در چنین کشوری معنی ندارد. آنچه ما می‌خواهیم خیلی ساده است، پاکستان باید نیروهای خود را از بلوچستان تخلیه کند تا ما به حالت قبل از مارس 1948 برگردیم زیرا تا پیش از آن زمان، ما کشوری مستقل بودیم و استقلال و تمامیت ما با زور اسلحه پاکستان نقض و کشور ما برخلاف تمام قوانین بین‌المللی مورد تجاوز  قرار گرفت. دنیا همیشه ساکت نمی‌ماند، مردم بلوچ پنجمین بار است که مجبور می‌شوند علیه حکومت پنجابی پاکستان دست به اسلحه ببرند.»!

3- ایجاد رعب و وحشت و کشتار از سوی عناصر تکفیری همچون داعش در کشورهای عراق و سوریه را می‌توان در حکم کاتالیزور و تسریع‌دهنده انگیزه‌های تجزیه‌طلبانه تلقی نمود. این گروه‌‌ها – که بر طبق اسناد متقن، از آبشخورهای آمریکایی و انگلیسی ارتزاق می‌کنند! – سعی دارند با گسترش ناامنی و قلع و قمع اقلیت‌‌ها در کشورهای مذکور، قومیت‌های گوناگون را متقاعد سازند که دولت مرکزی در دفاع از ایشان ناتوان بوده و برای حفاظت از خود، چاره‌ای جز استقلال‌خواهی و تشکیل نظامی خودمختار ندارند.

این ترفند دقیقاً همان شیوه‌ای است که اواسط قرن بیستم از سوی صهیونیست‌های آنگلوفیل در قبال یهودیان ساکن اروپا که از مهاجرت به سرزمین‌های اشغالی استنکاف می‌کردند، پیاده شد؛ بدین نحو که سردمداران رژیم اسرائیل با ارعاب، تهدید یا حتی بمب‌گذاری در مناطق یهودی‌نشین کشورهایی مانند لهستان و آلمان، موجبات کوچ اجباری هم‌کیشان خویش به موطن دروغی‌شان را فراهم می‌آوردند!

افزون بر این، نباید از کنار تهییج آنارشیسم ناسیونالیستی و تحریک احساسات قومیت‌گرایانه از سوی امپراتوری رسانه‌ای غرب نیز به راحتی گذشت. این رسانه‌‌ها با بزرگ‌نمایی نقاط سیاه وضعیت معیشتی اقلیت‌های قومی و نمایش مدینه فاضله پس از تجزیه‌طلبی، تمام مساعی خویش را به منظور سوق دادن جمعیت هدف به استقلال‌خواهی، بکار می‌گیرند!

جالب آنکه جماعت استقلال‌طلب که با «در باغ سبز» رسانه‌های غربی رأی به تجزیه داده‌اند، زمانی متوجه اشتباه فاحش خود می‌شوند که دیگر کار از کار گذشته و پشیمانی سودی نخواهد داشت. مصداق عینی این وضعیت را می‌توان در کشور تازه استقلال یافته سودان جنوبی، به وضوح ملاحظه نمود که مردمان آن در وضعیتی به مراتب بدتر از دوران پیش از تجزیه به سر می‌برند و برای تهیه ابتدایی‌ترین مایحتاج زندگی، کاسه گدایی به سمت کشورهایی چون انگلیس خبیث دراز کرده‌اند!

در پایان ذکر این نکته ضروری است که می‌باید با اتخاذ سیاست‌های پیشگیرانه در قبال حربه‌های تجزیه‌طلبانه از سوی کشورهایی چون پادشاهی انگلستان، مانع از تحقق اهداف شوم جبهه استکبار در بلاد اسلامی شد و بر این نکته وقوف داشت که توبه گرگانی چون آنگلوساکسون‌ها، جز با مرگ ایشان مقبول نخواهد افتاد!



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :محمد زندی::نظرات دیگران [ نظر]
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی